معنی از رودهای هندوستان
حل جدول
براهماپوترا
براهما پوترا
ایندوس
گوداواری
از رودهای پرآب هندوستان
براهماپوترا
هندوستان
کشور عجایب
کشور هفتاد و دو ملت
از رودهای پر آب هندوستان
براهماپوترا
هندوستان قدیم
بهارات
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
هندوستان. [هَِ] (اِخ) هند. هندستان. کشور هند:
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
خاقانی.
پیل آمد از هندوستان، آورده طوطی بیکران
اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته.
خاقانی.
از نظاره موی را جانی که هر مویی مرا
طوطی گویاست کز هندوستان آورده ام.
خاقانی.
مدتی از نیل خم آسمان
نیل گری کرد به هندوستان.
نظامی.
آن شنیدستی که در هندوستان
دید دانایی گروهی دوستان.
مولوی.
رجوع به هند شود.
هندوستان. [هَِ] (اِخ) دهی است از بخش قاین شهرستان بیرجند. دارای 46 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فارسی به عربی
هند
فارسی به آلمانی
Indien
معادل ابجد
810